هم‌قافیه با باران

چنان به خشم کشیدی کمان ابرو را

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۴۸ ق.ظ

چنان به خشم کشیدی کمان ابرو را
که برق چشم تو لرزانده برج و بارو را

سه تار موی تو افتاده دست طوفان تا
به صحنــه آورد او سمفونی هو هو را

شنیده ام به رقیبم به خنده می‌گفتی:
که زخم می زنم اما... نمی کشم او را!

چه نسبتی است مرا و تورا که می ترسم
پس از  نبـرد  نیابـی تــو نـــوش دارو را؟

شکــــار قاعده دارد...پلنگ می باید
که بی خیال شود چشمهای آهو را !

هزار ساحره چشم انتظار چشم تو اند
که نو کنند از آن ، شیوه های جادو را

از آب و خاک نه! از سنگ و یخ تراشیدند
زنی که این غزلم نشکند دل او را!

عبدالمهدی نوری

۹۵/۰۸/۲۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران