چند وقتیست که من بی خبر از حال توام
شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ب.ظ
چند وقتیست که من بی خبر از حال توام
مثل یک سایه ی مشکوک به دنبال توام!
خوب من ! بد به دلت راه مده چیزی نیست
من همان نیمه ی آشفته ی هر سال توام!
تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلت
می توان گفت که من چلچله ی لال توام!
سالها گوش به فرمان نگاهت بودم
چند روزیست که بازیچه ی امیال توام،
گله ای نیست که برداری و دورم ریزی
من همان میوه ی پوسیده ی اقبال توام
مثل یک پوپک سرما زده از بارش برف
سخت محتاج به گرمای پرو بال توام!
زندگی زیر سر توست اگر لج نکنی
باز هم مال خودت باش خودم مال توام!
سید محمدعلی رضازاده
۹۵/۰۳/۱۵