چه بگویم؟ نگفته هم پیداست
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ب.ظ
چه بگویم؟ نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی و دوتاست؟
به همم ریخته است گیسویی
به همم ریخته است مدّت هاست
هم به هم ریخته است هم موزون
اختیارات شاعری خداست
در کش و قوس بوسه و پرهیز
کارمان کار ساحل و دریاست
نیست مستور آن که بدمست است
چشم تو این میانه استثناست
خاطرت جمع ، من پریشانم
من حواسم هنوز پرت هواست
از پریشانی اش پشیمان نیست
دل شیدای ما از آن دل هاست!
هرکجا می روی دلم با توست
هرکجا می روم غمت آنجاست
عشق سوغات باغ های بهشت
عشق میراث آدم و حواست
محمد مهدی سیار
غم این دل مگر یکی و دوتاست؟
به همم ریخته است گیسویی
به همم ریخته است مدّت هاست
هم به هم ریخته است هم موزون
اختیارات شاعری خداست
در کش و قوس بوسه و پرهیز
کارمان کار ساحل و دریاست
نیست مستور آن که بدمست است
چشم تو این میانه استثناست
خاطرت جمع ، من پریشانم
من حواسم هنوز پرت هواست
از پریشانی اش پشیمان نیست
دل شیدای ما از آن دل هاست!
هرکجا می روی دلم با توست
هرکجا می روم غمت آنجاست
عشق سوغات باغ های بهشت
عشق میراث آدم و حواست
محمد مهدی سیار
۹۴/۰۹/۲۹