چه خواهد ماند از این طوفان به جز خاشاک، بعد از من؟
شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۳۴ ق.ظ
چه خواهد ماند از این طوفان به جز خاشاک، بعد از من؟
میان کوه، از آواز، جز پژواک، بعد از من؟
چه میبافی قفس بر بال پروازی که من دارم؟
نخواهد دید سیرم را به جز افلاک، بعد از من
مبین اینگونه خاکسترنشین در غربتآبادم
جنون خواهد دمید از سینهی این خاک، بعد از من
در این میدان که من افتادهام خاموش از جولان
صدایم باره خواهد راند در کولاک، بعد از من
دمیدم آتش خود را درون ریشهی انگور
که تاول میزند لب از شرار تاک، بعد از من
خموش افتادهام هرچند، امّا نالهام سوزان
برون خواهد دمید از سینههای چاک، بعد از من
نمیافتد ز جوش آوازهای شعلهرفتارم
توانی خواند در آیینههای پاک، بعد از من
پرم را بستهام بر بال عنقا گرچه گنجشکم
که تا جولان دهد در قافها چالاک، بعد از من
حسین اسرافیلی
۹۵/۰۴/۱۲