هم‌قافیه با باران

چه رفته است که امشب سحر نمی آید؟

جمعه, ۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ب.ظ
چه رفته است که امشب سحر نمی آید؟
شب فراق به پایان مگر نمی آید؟

جمال یوسف گل چشم باغ روشن کرد
ولی ز گمشده من خبر نمی آید

شدم به یاد تو خاموش، آنچنان که دگر
فغان هم از دل سنگم به در نمی آید

تو را بجز به تو نسبت نمیتوانم کرد
که در تصور از این خوبتر نمی آید

طریق عقل بود ترک عاشقی دانم
ولی ز دست من این کار برنمی آید

بسر رسید مرا دور زندگانی و باز
بلای محنت هجران بسر نمی آید

منال بلبل مسکین به دام غم زین بیش
که ناله در دل گُل کارگر نمی آید

ز باده فصل گُلم توبه میدهد زاهد
ولی ز دست من این کار برنمی آید

دو روز نوبت صحبت عزیز دار رهی
که هرکه رفت ازین ره دگر نمی آید

رهی معیری 
۹۴/۱۲/۰۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

سلام
این شعرو همایون شجریان در تصنیفی زیبا به نام "شب جدایی خونده"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران