چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ب.ظ
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
ز تو دارم این غم خوش ، به جهان از این چه خوشتر
تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی ؟
چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین
به از این در تماشا که به روی من گشادی
تویی آنکه خیزد از وی همه خرمی و سبزی
نظر کدام سروی ؟ نفس کدام بادی ؟
همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی
همه رنگی و نگاری ، مگر از بهار زادی ؟
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده دیده ناگه به درون دل فتادی ؟
به سر بلندت ای سرو که در شب ِ زمین کَن
نفس ِ سپیده داند که چه راست ایستادی
به کرانه های معنی نرسد سخن چه گویم
که نهفته با دلِ سایه چه در میان نهادی ؟
ابتهاج
۹۳/۱۲/۲۸