هم‌قافیه با باران

چه کرده عشق تو با من... فقط بیا و ببین!

شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۴۶ ب.ظ

چه کرده عشق تو با من... فقط بیا و ببین!

بیا و گوشه‌ی تنهایی‌ام کمی بنشین

 

همیشه حرف فقط از شکست عاشق‌هاست

بیا شکستن معشوق را به چشم ببین

 

ببین که تیشه‌ی نامهربانی‌ات فرهاد!

چه کرده یک تنه با کوه هیبت شیرین

 

بیا نگاه کن و لحظه لحظه شاهد باش

که ذره ذره می‌افتد غرور من به زمین

 

نگاه کن چه به روز نمازم آوردی!

ببین که با تو شدم مبتلا به "مهر امین"

 

چنان بدون تو شک کرده هستی‌ام به خودش

که هرچه می‌زنم او را نمی‌رسد به یقین

 

صدای پای تو را می‌شنیدم آن دم صبح

که از حیاط دلم می‌گریخت پا ور چین

 

چه شد نیامده رفتی نرفته برگشتی؟

شدی چه زود صمیمی چه زود سرسنگین!

 

منم علی البدلی در ذخیره‌های دلت

که با رفیق خودم کردی‌ام تو جایگزین!

 

از این به بعد عبور و مرور حست را

مکن به روی دلِ خاکیِ کسی تمرین

 

تمام شد، برو از کنج خلوتم بیرون

برو برس به شکارت، تمیز دانه بچین!

 

نخواستم که بسوزد دلت، فقط گفتم

بدانی آن دو سه واژه چه کرده است، همین!


انسیه سادات هاشمی

۹۳/۰۶/۲۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران