چه کسی دیده تمنای پلنگ از آهو؟!
جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ب.ظ
چه کسی دیده تمنای پلنگ از آهو؟!
چقدر اشک بریزم که بفهمی بانو؟!
تا بفهمی که تو را دوست...نشد! باز که هی
می بری رشته افکار مرا با ابرو!
چه کنم؟ دست خودم نیست،کمی می ترسم
از دو ابروی تو...از تیغ نگاه...از چاقو!
کافرم! کفر من این است که مومن شده ام
جای هرمعجزهای با لب تو! با جادو!
من که گمراه نبودم،تو خودت می دانی
همه اش زیر سر زلف تو بوده؛ شب بو!
بید مجنون سیاهی ست،پریشان در باد
این خسوفی که شبیخون زده است از هر سو
وقتش انگار رسیده است؛فقط یک خواهش:
زحمتی نیست اگر، دار مرا از گیسو....
رضا احسان پور
۹۳/۰۶/۲۸