هم‌قافیه با باران

چون گذشته راه می افتند در بازارها

جمعه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ب.ظ
چون گذشته راه می افتند در بازارها
تا بگویند این خبر را جارچی ها بارها :

"قلعه ای افسانه ای از خاک سر بر کرده است
می پرد با دیدنش هوش از سر معمارها

خلوتی فیروزه ای دارد که غیر ممکن است
چشم بردارند از آن یک لحظه کاشی کارها

قدمتش آن گونه که تاریخ دانان گفته اند
باز می گردد به قبل از حمله ی تاتارها

بر سر فتحش اگرچه جنگ ها رخ داده است
ایستاده با دلاورمردی سردارها..."

من همان بودم که شرحم رفت اما ممکن است
ناگهان ویران شود محکم ترین دیوارها

برق چشمان تو ویرانگرتر از چنگیز بود
آن چنان که پرشدند از اشک ، آب انبارها

آمدی و رفتی و می گریم و در گردش است
آسیاب آبی آن سوی گندم زارها

کبری موسوی قهفرخی
۹۵/۰۳/۱۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران