چو گل در دست بیداد تو پرپر شد نگاه من
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ
چو گل در دست بیداد تو پرپر شد نگاه من
چنان کاندر سرای سینه ره گم کرد آّه من
پلنگ خشمگینی دید این آهوی صحراگرد
چه زود از نیمه ره برگشت سرگردان نگاه من
دلم می سوزد و کاری ز دستم برنمی آید
چو با آن کولی خوشبخت می آیی به راه من
تو با او رفتی و رفت آنچه با من نور و شادی بود
کنون من در پناه باده ام غم در پناه من
درون سینه عمری آتش عشق تو پروردم
ولی هرگز ندیدم ذره ای مهر از تو ماه من
هنوزت دوست می دارم چو شبنم بوسه ی گل را
نگاه دردناک و آرزومندم گواه من
نمی دانی نمی دانی چه مشتاق و چه محرومم
نمی دانم نمی دانم چه بود آخر گناه من
چه کرد ای مهربان ترسای پیر میفروش امشب
می گرم و سپیدت با دل سرد و سیاه من
که چون آتش به مجمر سوزم و چون می به خم جوشم
پرند از آشیان دل کبوترهای آه من
مهدی اخوان ثالث
۹۴/۱۰/۱۸