هم‌قافیه با باران

کاش می شد شبی زمستانی با تو در کوچه ای قدم بزنم 

تو برایم غزل که میخوانی ، من برایت از عشق دم بزنم 


با منی ترس را بران از خود ،من از آن مردهای غیرتی ام 

یک نفر عاشقت شود کافیست تا که یک شهر را بهم بزنم


می نویسم برای عشق خودم برسد دست لیلی از مجنون

می شود با تو قصه ای زیبا در دل قصه ها رقم بزنم


گاه ویران شدن کمی خوب است من خراب تو و نگاه تو ام 

می توانم ز بس که ویرانم طعنه ای هم به ارگ بم بزنم 


مقتدر تر ز شخص نادر شاه، عالمی را بدست میگیرم 

بتوانم اگر که قلب تو را هم به نام خود خودم بزنم


ای بحق حسین باشد که من و تو آخرش به هم برسیم 

نذر امسال من تویی باید گرهی گوشه ی علم بزنم


سید تقی سیدی

۹۳/۱۲/۰۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران