هم‌قافیه با باران

کجاست جای تو در جمله‎ی زمان که هنوز…

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ

کجاست جای تو در جمله‎ی زمان که هنوز…

که پیش از این؟ که هم اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟

و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟

ـ که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز؟

سؤال می‎کنم از تو: هنوز منتظری؟

تو غنچه می‎کنی این بار هم دهان که هنوز…

چه قدر دلخورم از این جهان بی‎موعود

از این زمین که پیاپی … و آسمان که هنوز…
جهان سه نقطه‎ی پوچی است، خالی از نامت

پر از «همیشه همینطور» از «همانکه هنوز»

همه پناه گرفتند در پی «هرگز»

و پشت «هیچ» نشستند از این گمان که «هنوز»

ولی تو «حتما»ی و اتفاق می‎افتی!

ولی تو «باید»ی ای حس ناگهان که هنوز

در آستان جهان ایستاده چون خورشید

همان که می‎دهد از ابرها نشان که هنوز

شکسته ساعت و تقویم، پاره پاره شد

به جستجوی کسی آنسوی زمان که هنوز…


محمدسعید میرزایی

کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@

۹۴/۱۰/۰۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران