کسی پای دلم را ابتدای راه می گیرد
سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۵۱ ب.ظ
کسی پای دلم را ابتدای راه می گیرد
زبانم در ادای بای بسم الله می گیرد
نمی دانم خوشی هایم چرا اینقدر کوتاه است
چرا هرگاه می خندم، دلم ناگاه می گیرد؟
چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر می آید، همیشه ماه می گیرد؟
خزان می خیزد و با پنجه های خشک و چوبینش
گلوی سبز را در بطن رُستنگاه می گیرد
دلم در حسرت بالاترین سیبِ درخت توست
ولی دستم به خار شاخه ای کوتاه می گیرد
تو در بالاترین جای جهانی ماه من، اما
چرا چشمم سراغت را ز قعر چاه می گیرد؟
محمدرضا طاهری
۹۳/۰۸/۰۶