کم کم به چشمهای تو ایمان می آورم
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۶ ب.ظ
کم کم به چشمهای تو ایمان می آورم
در پیش پای آمدنت جان می آورم
در غربت قدیمی این وسعت عبوس
ایمان به بی پناهی انسان می آورم
گفتی که قلبهای پریشان بیاورید
باشد به روی چشم، پریشان می آورم
ای بیکران گمشده در خاطرات من
در پیشگاه چشم تو باران می آورم
ای سفره های خالی غربت برایتان
از دور دست دهکده مهمان می آورم
لبخند و شادمانی و احساس و عشق را
با دستهای گرم پر از نان می آورم
از کوچه های خاطره از کوچه های یاد
یک دسته گل به یاد شهیدان می آورم!
یدالله گودرزی
۹۵/۰۶/۱۴