-کنار پنجره- باران شدید تر شده است!
-کنار پنجره-
باران شدید تر شده است!
دوباره ابر سیاهی که آسمان را برد!
-کبوتری که زمین خورد و افسری آمد،
تصادفی که کروکی نداشت... اما مرد!
-هوای سرد اتاقی که...
پنجره باز است!
-نگاه بی رمق این بخاری کهنه!
-صدای بوق پرادو،
برو جلو پیکان!
و راه رفتن سخت سواری کهنه...
-در انتظار خبرهای تازه ی اخبار
-در انتظار خودم در مسیر آینده
-صدای پای پسر بچه ای که در سرما،
شده دچار تب گریه با تب خنده
-غذای دیشب و هضم سریع نا معقول
به زور قرص و پیاپی کشیدن سیگار
-رمان تازه ی تلخی که دوستش دارم
دوباره بازی هنجارهای نا هنجار!
-دوباره نقطه سر خط اول و آخر!
سکوت مشترک مورد نظر...
خاموش!
و انتظار من از پشت گوشی همراه
دوباره لحن زنی با همان تشر!
خاموش...
سکانس بعد و همان پنجره همان تصویر...
-چراغ قرمز و این ساعت ترافیکی
و رقص خاطره های تو در فضای اتاق
من و توهم آن بوسه های ماتیکی!
سکانس آخر و فکر (کجای این شهری؟!)
-هوای سرد اتاق و بخاری بی جان!
خدا کند که... نه...
باران شدید تر شده است!
پلان آخر و تنهایی و من و...
-پایان!
سید محمدرضا طباطبایی