کویرم پریشانی ام حد ندارد
کویرم پریشانی ام حد ندارد
دلم با کسی رفت و آمد ندارد
کویرم سکوت مرا زیر و بم نیست
حیات مرا حاصلی جز عدم نیست
چنانم که نای تبسم ندارم
فقیرم می تازه در خم ندارم
صدا کن مرا ای جمالت بهشتی
لب و خنده و خط و خالت بهشتی
صدا کن مرا ای صدای تو از دور
صداکن مرا نور! نور علی نور
شب و روز شیرین و تلخم فدایت
خراسان و بسطام و بلخم فدایت
صدا کن مرا تا به نام تو باشم
گرفتار زنجیر و دام تو باشم
سلام ای دوام خرابات از تو
ستون های ارض و سماوات از تو
سلام ای دلت منتهای معانی
سلام ای محمد(ص)خدای معانی
سلام ای امان و امین و یقینم
نگاه تو کفرم نگاه تو دینم
بخوان تازه تر «بسم رب الخلق»را
بخوان و بنوشان می ناب حق را
بخوان تا زمان عشق از سر بگیرد
جهان نور الله اکبر بگیرد
بخوان تا بلال جوان جان بگیرد
جهان در صدای اذان جان بگیرد
چنانم که نای تبسم ندارم
فقیرم می تازه در خم ندارم
به یک جلوه غرق صفا کن دلم را
پر از ذکر یا مصطفی کن دلم را
پناهم بده زیر بال محمد(ص)
به حق محمد (ص) و آل محمد(ص)
ناصر حامدی