کی رفته ای زدل ؟که تمنا کنم ترا
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ق.ظ
کی رفته ای زدل ؟که تمنا کنم ترا
کی بوده ای نهفته؟ که پیدا کنم ترا
غیبت نکرده ای ، که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم ترا
باصدهزار جلوه، برون آمدی که من
با صدهزار دیده، تماشا کنم ترا
چشمم به صد مجاهده آینه ساز شد
تا من بیک مشاهده شیدا کنم ترا
بالای خود در آینه ی چشم من به بین
تا با خبر زعالم بالا کنم ترا
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله گاه مومن و ترسا کنم ترا
خواهم شبی نقاب ز رویت برافکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم ترا
گرافتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله ، درپا کنم ترا
زیبا شود به کارگه عشق، کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم ترا
رسوای عالمی شدم، از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم ترا
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه ، شاه صف آرا کنم ترا
فروغی بسطامی
۹۴/۰۴/۰۷