کِی میشود راحت بگویم: "دوستت دا..." ؟
جمعه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ
کِی میشود راحت بگویم: "دوستت دا..." ؟
"من" بودن و "تو" بودنت کی میشود "ما"؟
یک عمر تنها بودهام، کافی است دیگر
یک عمر تنها بودنم بس نیست آیا؟
من سالها در فکر این بودم که با تو
یک روز، جبران میکنم این روزها را
این روزها که هر کدامش چند سال است
ای عشق! تا کی وعدهی امروز و فردا؟
راهی بجز بودن، بجز ماندن نداری
باید بیایی و بمانی پیش من تا...
لعنت به هر چیزی که مانع میشود من،
از آرزوهایم بگویم با تو حتّی
اما منِ دیوانه اصلاً حالیام نیست
رد میشوم از خط قرمزهای بیجا
لیلا نبوده مثل تو لیلای مجنون
مجنون نبوده مثل من، مجنون لیلا
بانو! همه چیزم! همه دار و ندارم!
ماهی مگر دل میکند از فکر دریا؟
آدم چرا باید به عشقش "نه" بگوید؟!
فوقش شبیه ماجرای سیب و حوّا...
رضا احسانپور
۹۴/۰۲/۰۴