کی کوزه ای بردم که پر آورده باشم؟
يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ب.ظ
کی کوزه ای بردم که پر آورده باشم؟
شاید فقط از تو لبی تر کرده باشم
گاهی می آیم می روم بی آن که حتی
یک قطره آب از چشمه ات آورده باشم
از من چرا باید نگاهت را بگیری
پس بال هایم را کجا گسترده باشم
دیگر برایم هیچ راهی غیراز این نیست
بگذار دیگر با تو هم بی پرده باشم:
پشت نقابت کیست؟ می ترسم که یک عمر
با قاتل خود مهربانی کرده باشم
می ترسم از زهری که دارد خنده هایت
یک مار را در آستین پرورده باشم
رفتی و از من تاج و تختم را گرفتند
فرقی ندارد شاه باشم برده باشم
اصلا قبول این حرف ها معنا ندارد
پیدا نکردم تا تو را گم کرده باشم
شیرین خسروی
۹۵/۰۵/۳۱