هم‌قافیه با باران

گاه باید فقط آرام از آنجا بروی

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ب.ظ
گاه باید فقط آرام از آنجا بروی
بِگذاری دل و دل واپس فردا بروی

سیل اندوه بیاید همه امواج بلا
ببری قایق و تا آخر دریا بروی

بروی چَشم ببندی به خودت، خاطره هات
مرد باشی و بسوزی، تک و تنها بروی

اشک را بغض کنی رعشه بگیرد بدنت 
لب بدوزی و ولی غرق تمنّا بروی

او غزل باشد و لبریز تو هر قافیه اش
شاعرش باشی و با این همه حالا بروی

حس مجنون ببری با دل پُر پیشکش و
خالی از عاطفه ی سنگی لیلا بروی

در سکوت نفس سرد دلش، از سر درد
حسّ فریاد شوی لال و شکیبا بروی

عاشقی درد قشنگی ست ولی مجبوری
پا گُذاری به دلت آخر و رسوا بروی

علی نیاکوئی لنگرودی
۹۴/۰۵/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۴ محدثه محمدی نیا
عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران