گرچه در آغوش کشیدم تو را
يكشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۱ ب.ظ
گرچه در آغوش کشیدم تو را
گریه چنان شد که ندیدم تو را
اکبر و اصغر همگی کوثرند
لیک من تشنه گزیدم تو را
چون به لبت چوب حراجی زدند
آب شدم تا که خریدم تو را
هست خضابم همه خون تا مباد
شرم دهد موی سپیدم تو را
بود نفس در تن و از دست شمر
آه که بیرون نکشیدم تو را
بعد تو من شعله شدم سوختم
آب شدم لیک ندیدم تو را
پاسخ معنی بده زآن لب حسین
دوش صدا کرد شنیدم تو را
محمد سهرابی
گریه چنان شد که ندیدم تو را
اکبر و اصغر همگی کوثرند
لیک من تشنه گزیدم تو را
چون به لبت چوب حراجی زدند
آب شدم تا که خریدم تو را
هست خضابم همه خون تا مباد
شرم دهد موی سپیدم تو را
بود نفس در تن و از دست شمر
آه که بیرون نکشیدم تو را
بعد تو من شعله شدم سوختم
آب شدم لیک ندیدم تو را
پاسخ معنی بده زآن لب حسین
دوش صدا کرد شنیدم تو را
محمد سهرابی
۹۶/۰۳/۲۱