گریزی نیست از این غصه که با ما گره خورده ست
پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۰ ب.ظ
گریزی نیست از این غصه که با ما گره خورده ست
که تا بوده ست ، یک کابوس با رویا گره خورده ست
مسیر هیچ رودی سمت کوهش بر نمى گردد
برو وقتى که تقدیر تو با دریا گره خورده ست
شکایت؟ نه!همیشه تیره بوده بخت و اقبالم
که از روز تولد با شب یلدا گره خورده ست
به فکر دست های گرم مرگ افتاده ام بی تو
همیشه ریسمان زندگی هرجا گره خورده ست
میان ماندن و رفتن مرا درگیر خود کرده
همین تلخى و شیرینی که با دنیا گره خورده ست
رویا باقری
۹۶/۰۲/۲۸