هم‌قافیه با باران

گر بی‌دل و بی‌دستم, وز عشق تو پابستم

جمعه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۹ ق.ظ

گر بی‌دل و بی‌دستم, وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم, آهسته که سرمستم

در مجلس حیرانی, جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی, آهسته که سرمستم

پیش آی دمی جانم, زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم, آهسته که سرمستم

ساقی می جانان, بگذر ز گران جانان
دزدیده ز رهبانان, آهسته که سرمستم

رندی و چو من فاشی, بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی, آهسته که سرمستم

ای می بترم از تو, من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو, آهسته که سرمستم

از باده جوشانم, وز خرقه فروشانم
از یار چه پوشانم, آهسته که سرمستم

تا از خود ببریدم من, عشق تو بگزیدم
خود را چو فنا دیدم, آهسته که سرمستم

هر چند به تلبیسم, در صورت قسیسم
نور دل ادریسم, آهسته که سرمستم

در مذهب بی‌کیشان, بیگانگی خویشان
با دست بر ایشان, آهسته که سرمستم

ای صاحب صد دستان, بی‌گاه شد از مستان
احداث و گرو بستان, آهسته که سرمستم

مولوی

۹۵/۰۳/۲۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران