گفتند: شام تیره محنت سحر شود
پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۲ ب.ظ
گفتند: "شام تیره محنت سحر شود،
خورشید بخت ما ز افق جلوه گر شود."
گفتند: " پنجه های لطیف نسیم صبح
در حجله گاهِ خلوت گل پرده در شود."
گفتند: "برگ های سپید شکوفه ها
با کاروانیان صبا همسفر شود."
گفتند: "این شرنگ که دارم به جام خویش
روزی به کام تشنه، چو شهد و شکر شود."
گفتند: "نغمه های روان پرور امید
زین وادی ِ خموش به افلاک بر شود."
گفتند: "ساقی از می باقی چو در دهد،
گوش فلک ز نغمه مستانه کر شود."
گفتند: "هست خضری و او رهنمای ماست؛
ما را به کوی عشق و وفا راهبر شود."
گفتند: "بی گمان بُت چوبین زور و زر
از شعله های آه کسان شعله ور شود"
گفتند: "جغد نوحه گَر از بیم جان دهد؛
قُمری میان بزم چمن نغمه گر شود"
گفتند و گفته ها همه رنگ فریب داشت
شاخ فریب و حیله کجا بارور شود؟
سیمین بهبهانی
۹۵/۰۲/۰۹