گفتی بخوان! چگونه بخوانم که یار نیست
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۰۷ ق.ظ
گفتی بخوان! چگونه بخوانم که یار نیست
وقتی که یار نیست ، تو گویی بهار نیست!
از واژه های روشن باران به من مگو
این حرفها به لهجه ی من سازگار نیست
دیگر کسی نمی نگرد روبروی خویش
سهمی برای آینه ها جز غبار نیست
اینگونه عشق و آینه از دست می رود
جبری که در برابر آن اختیار نیست
*
فرصت گذشت و باز تو رفتی ز دست من
وقتی دگر برای قرار و مدار نیست...
یدالله گودرزی
۹۶/۰۱/۰۶