گِله ای نیست اگر نزدِ شما منفورم
چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۰۰ ب.ظ
گِله ای نیست اگر نزدِ شما منفورم
مدتی میشود از دوست و دشمن، دورم
وصل، هرگز شدنی نیست که در بینِ شما
مثلِ یک وصله ام انگار ولی ناجورم
سعی کردید مرا هیچ کسی نشناسد
ولی از برکتِ تنهاییِ خود، مشهورم
شهر، یکرنگ به من دستِ وفا داد ولی
رنگِ هر کس متفاوت شده در منشورم
خصلتی بود که از جمعِ شما با من ماند
هی نپرسید که اینقدر چرا مغرورم
همه ی فخرِ من این است که از عالمِ شعر
وارث جانِ پر از درد و دلی رنجورم
نگذارید که یک لحظه بلرزد تن من
بعد از آن شب که من آرام شدم در گورم
قاصدک ها غزل بی کسی ام را بردند
تا به جایی برسد صحبت دورادورم
علی عابدی
۹۶/۰۴/۲۱