هم‌قافیه با باران

گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی

شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی
وقت است که دل زین غم بخراشی و بخروشی 
 ای مرغ بنال ای مرغ آمد گه نالیدن 
 گل می سپرد ما را دیگر به فراموشی
آه ای دل ناخرسند در حسرت یک لبخند 
 خون جگرم تا چند می نوشی و می نوشی 
می سوزم و می خندم ، خشنودم و خرسندم 
تا سوختم چون شمع می خواهی و می کوشی 
تو آبی و من آتش وصل تو نمی خواهم 
 این سوختنم خوش تر از سردی و خاموشی


ابتهاج

۹۳/۱۱/۱۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران