گمان نمی کنم این دست ها به هم برسند
دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ب.ظ
گمان نمی کنم این دست ها به هم برسند
دو دل شکسته ی در انزوا به هم برسند
ضریح و نذر رها کن ، بعید می دانم
دو دست دور به زور دعا به هم برسند
کدام دست رسیده به دست دلخواهش
که دست های پراز زخم ما به هم برسند
شکوه عشق به زیر سؤال خواهد رفت
وگرنه می شود آسان دوتا به هم برسند
فلک نجیب نشسته است وموذیانه به فکر
که پیش چشم من آن دو چرا به هم برسند
نشانی ده بالا به یادمان باشد
مگر دو دور در آن دورها به هم برسند
محمدرضا رستم پور
کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@
۹۴/۱۰/۰۷