یار من با دگران یار شد افسوس افسوس!
پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۰۵ ب.ظ
یار من با دگران یار شد افسوس افسوس!
رفت و هم صحبت اغیار شد، افسوس افسوس!
سالها عهد وفا بست ولی آخر کار
عهد بشکست و جفاکار شد، افسوس افسوس!
آن که چون روز، شب عیشم ازو روشن بود
رفت و روزم چو شب تار شد، افسوس افسوس!
آن که هم راحت جان بود و هم آسایش دل
قصد جان کرد و دل آزار شد، افسوس افسوس!
گفتم ای دل به کمند سر زلفش نروی!
عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس!
آن همه گوهر دانش که به چنگ آوردم-
ناگه از دست به یک بار شد... افسوس افسوس!
مدتی داشت هلالی ز بتان عزت وصل
عزتی داشت، ولی خوار شد، افسوس افسوس!
هلالی جغتایی
۹۴/۱۰/۲۴