یا رب آشفتگی زلف به دستارش ده
سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ق.ظ
یا رب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
تابه ما خسته دلان بهتر ازین بپردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده
چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را
سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده
از تهیدستی حیرت زدگان بی خبرست
دستش از کار ببر ، راه به گلزارش ده
سرمه خواب از ان چشم سیه مست بشو
شمع بالین زدل و دیده دیدارش ده
تا مگر با خبر از صورت عالم گردد
با کف آیینه ای از حیرت دیدارش ده
نیست از سنگ دلم ،ورنه دعا می کردم
کز نکویان ،به خود ای عشق سر و کارش ده
صائب این غزل مرشد روم است که گفت
ای هداوند یکی یار جفا کارش ده
صائب تبریزی
۹۴/۰۱/۲۵