هم‌قافیه با باران

یه جای کار مشکل داشت یه جای کار می لنگید

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ب.ظ

یه جای کار مشکل داشت یه جای کار می لنگید
همیشه مادرم با ما ، پدر با خونه می جنگید
غرور مادرم گاهی ، به دنیام پشت پا می زد
دلم میسوخت وقتی که پدر تو عشق جا می زد

جهانم زیر و رو میشد ، شب دلگیر دعواشون
خدا انگار برمیداشت ، نگاه از روی دوتاشون
همیشه رنج میبردم از این تنهایی و گیجی
همیشه غوطه می خوردم تو درد و مرگ تدریجی

همیشه آخر ِ این جنگ ، کسی که مـُرد من بودم
کسی که توی این جاده ، زمین می خورد من بودم
یکی تو حسرت و درداش ، یکی افسرده و غمگین
یکی از اون یکی بدتر ، همه با خونه سرسنگین

جهانم زیر و رو می شد، شب دلگیر دعواشون
خدا انگار برمیداشت ، نگاه از روی دوتاشون
همیشه رنج میبردم از این تنهایی و گیجی
همیشه غوطه میخوردم تو درد و مرگ تدریجی

جهان مادرم ویرون ، پدر داغون و تنها بود
جدایی شعله‌ور میشد ، جهنم خونه‌ی ما بود


علیرضا آذر

۹۴/۰۶/۲۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران