یک روز نوشتیم بر این آبی کاشی
پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۶ ب.ظ
یک روز نوشتیم بر این آبی کاشی،
شاید کسی از راه بیاید که تو باشی...
یک چند گذشت و خبری از تو نیامد،
دلها متلاطم شد و کاشی متلاشی...
یک روز گرفتار شک و شاید و تردید،
یک روز غلط گیری و اشکال تراشی...
روشن تر از آیات و روایات خدا کو،
ما، متن رها کرده، به دنبال حواشی...
اما کسی از راه می آید، خبری هست،
سوگند به فیروزه و گلدسته و کاشی...
همسایۀ دیوار به دیوار کجایی،
وقت است که جارو بزنی آب بپاشی...
مهدی جهاندار
شاید کسی از راه بیاید که تو باشی...
یک چند گذشت و خبری از تو نیامد،
دلها متلاطم شد و کاشی متلاشی...
یک روز گرفتار شک و شاید و تردید،
یک روز غلط گیری و اشکال تراشی...
روشن تر از آیات و روایات خدا کو،
ما، متن رها کرده، به دنبال حواشی...
اما کسی از راه می آید، خبری هست،
سوگند به فیروزه و گلدسته و کاشی...
همسایۀ دیوار به دیوار کجایی،
وقت است که جارو بزنی آب بپاشی...
مهدی جهاندار
۹۵/۰۳/۰۶