هم‌قافیه با باران

یک شهر پرنده‌های مُرده

پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ

یک شهر پرنده‌های مُرده
یک شهر چرنده‌های خوش‌پوش
یک شهر مناره‌های کوتاه
یک شهر ستاره‌های خاموش

آیینه آسمان تاریک
تابوت غریب نعش انسان
بر شانه کوچه‌های باریک
یک جاده به سمت خط پایان

در پرتوِ ماهِ بی‌تفاوت
یک بیشه پلنگ تیزدندان
همسایه گرگ‌های وحشی
آغشته به خون گوسپندان

پتیاره خرفریبِ بدنام
کمپیرِ وقیحِ هفت‌کرده
زالوی کریهِ هفت‌اندام
حلقوم برای نفت کرده

شش‌دانگ صدای ناهماهنگ
ترکیب کریه آهن و دود
آویخته در بتان ده‌رنگ
یک شهر نرانِ ماده‌انود

مردانِ به انتها رسیده
یک صفحه پیاده‌های فرزین
مردانِ به گوشِ ما رسانده
یک عمر حماسه دروغین

با پرده‌درانِ پشتِ پرده
تا کی، تا چند استمالت؟
ای شیعه انقلاب‌کرده!
این بود فرشته عدالت؟

ای دیوِ سپیدِ پای در بند!
این جنگلِ گرگ را بسوزان
آری، بخروش، ای دماوند!
تهرانِ بزرگ را بسوزان


امید مهدی نژاد

۹۴/۰۶/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران