هم‌قافیه با باران

یک شیرم و اهلی شده دست غزالم

چهارشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۲۵ ب.ظ

یک شیرم و اهلی شده دست غزالم

سلطان زمین خورده بی جاه و جلالم

.

مانند عقابی که شده صید قناری

رسوا شده ام، ریخته کل پر و بالم

.

مجهول ترین مساله حل نشده ام

 یک فرضیه با قاعده ای پوچ و محالم

.

اسطوره تنهایی دنیایم و حالا

در صدر؛غم انگیزترین قصه سالم

.

خواهان من انگار کسی نیست،شبیه

 یک سیب همیشه به سر شاخه و کالم

.

 خسته شده ام از خودم و خسته تر از من

روح پر دردیست که گردیده وبالم 

.

هر بار تفال زدم از بخت سیاهم

"داد از غم تنهاییِ" حافظ شده فالم

.

سخت است اگر شرح دهم حال دلم را

"رخساره خبر میدهد" از تلخیِ حالم

.

یک شاعر بی نام و نشانم که به اجبار

ساکن شده ام در دل دنیای خیالم


فرزاد نظافتی

۹۳/۱۲/۲۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران