هم‌قافیه با باران

یک میز ،یک اتاق و یک مرد نیمه جان

دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ب.ظ

یک میز ،یک اتاق و یک مرد نیمه جان
تصویر روی تاقچه از یک زن جوان

مشغول فکر کردن و سرگرم خاطرات
هی بغض ،هی گلایه ی بی خود از این و آن

گاهی بدون واهمه فریاد می شود
گاهی کنار پنجره خیره به آسمان

از یک زمان به بعد که تغییر میکنی..
فرقی ندارد آه دگر سود با زیان

تنها نبوده ای که بفهمی چه میکشد
هنگام راه رفتن در شهر اصفهان

در سینه اش اگرچه غمی موج میزند
آرام مینشیند در جمع دوستان

راه فرار نیست و تسلیم میشود..
زندانی تفکر یک عده بد گمان

از آن همه چه مانده بجز دفتری سیاه
با عکس روی تاقچه از یک زن جوان

۹۴/۰۱/۱۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران