هم‌قافیه با باران

یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۱۰ ق.ظ

یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا
ساعتی بی شور و مستی سرنمی آید مرا

سربسر گشتم جهان را خشک و تر دیدم بسی
جز جمال او به چشم تر نمی آید مرا

هم محبت جان ستاند، هم محبت جان دهد
بی محبت هیچ کاری بر نمی آید مرا

شربت شهد شهادت کِی بکام دل رسد
ضربتی از عشق تا برسر نمی آید مرا

جان بخواهم داد آخر در رهِ عشقِ کسی
هیچ کار از عاشقی خوشتر نمی آید مرا

تا نفس دارم نخواهم داشت دست ازعاشقی
یک نفس بی عیش و عشرت سرنمی آید مرا

غیر وصف عاشق و معشوق و حرف عشقِ فیض
دُرّی از دریای فکرت بر نمی آید مرا

گر سخن گویم دگر، از عشق خواهم گفت و بس
جز حدیث عشق در دفتر نمی آید مرا...

فیض_کاشانی

۹۵/۰۹/۱۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران