هم‌قافیه با باران

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نه باد بودم نه پرستو» ثبت شده است

گلم که باد خزان بُرده عطر نابم را
غروب واقعه گم کردم آفتابم را


مگر به معجزه سوزناک اشک امروز
زبان بسته به حرف آید التهابم را

قیامتی است در آن سوی شعله‌ها ای عشق
ز آب دیده بخوان رنج بی‌حسابم را

وضو به غلغل خون فرشتگان دارم
ببوس دختر خشم علی رکابم را

مرا به مرهم تیمار هیچکس مسپار
که بار زخم سبک می‌کند عذابم را

بریده طاقتم از تشنگی ولی ز وفا
به دود خیمه فرو خوردم آب آبم را

رها کنید مرا، وقت گریه کردن نیست
کس ز دور صدا می‌زند شتابم را

محمدعلی جوشایی

۰ نظر ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۷
هم قافیه با باران

می رفتم و اشتیاقت در چهره‌ی لاغرم بود
عکس تو زیباتر از پیش در قاب چشم ترم بود

کاجی تبر خورده در باد، یک شانه ام آتش و شعر
بارانی از زخم و لبخند بر شانه‌‌ی دیگرم بود

وقتی دهان می گشودم چون فرق چاکیده‌ی کوه
فواره‌ی نعره می شد دردی که در پیکرم بود

از عقده های نهفته، از شعرهای نگفته
صد شعله‌ی ناشکفته در زیر خاکسترم بود

چون یال توفان مشوش، آشفته دستار و سرکش
اسپند جانم بر آتش، پیشانی ات مجمرم بود

ای اول و انتهایم، دوشیزه‌ی شعرهایم!
کاش این نفسهای آخر دست تو زیر سرم بود

محمدعلی جوشایی

۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۳
هم قافیه با باران
هم قافیه با باران