هر زمان می بینمت انگار چیز دیگری
صبح هر روز جدید از روز قبلت بهتری
دختر دریایی و رنگین تر از مرداب ها
موج دریایی و در مرداب هم نیلوفری
لب عقیق و چشم دُرّ و رو سری فیروزه ای
خود به تنهایی شدی یک نقطه ی گردشگری
دور از ایهام و تشبیهات و این آرایه ها
با زبانی ساده می گویم ،عزیزم محشری
باد می آید،گره را باز کن از رو سری
در صدف حیف است مخفی مانده باشد گوهری
این غزل را هم به پایان بردم اینجا،خواهشن
لب به روی لب بیا بگذار بیت آخری
محمد جواد شاه بنده
۰ نظر
۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۵