فرمود: همین عشق، همین عشق، همین عشق!
در باغِ خدا دلشده بودیم و خدا خواست
ما را به نگاهی بکشانَد به زمین، عشق
تردید در آیینۀ صاحبنظران نیست
وقتی که رسانده است دلم را به یقین، عشق
گفتند: «چو مُردید همه روحپذیرید»
گفتند: «بمیرید! بمیرید! در این عشق»
عشق است نخستین گلِ روییده در این دشت
در راهِ شهیدانِ چمن، مذهب و دین: عشق
در همهمۀ تلخِ خبرهایِ پر از درد
شادا نمکین زخم تو، شادا شکرین عشق
بر هر ورقی نقش تو افتاد، غزل شد
در هر غزلی قافیهٔ قافنشین: عشق
تا دوست، مرا ساده و دلداده ببیند
دل را به همین حالِ غریبانه ببین، عشق!
ای چشم غزلپرورِ آهو! نگران باش
با دلهره بوده است هر آیینه قرین، عشق
دلگرمیِ پایانِ همهٔ دلهرههایی
ای خوبترین، خوبترین، خوبترین: عشق!
نغمه مستشار نظامی