مثل یک کودک دمادم پر هیاهو میشوم
تا به گل ها میرسی آنها خجالت میکشند
غنچه ها گل می دهد منهم غزلگو میشوم
پیش من باشی به دستان تو عادت میکنم
گر تو از پیشم روی بسیار ترسو می شوم
هر کجا باشی تو آنجا را بهشتم می کنی
تونباشی پیش من هرلحظه اخمو میشوم
تا قیامت پیش من باش و مرا ترکم نکن
درکنارم توبمانی خوب وخوشرو می شوم
یوسف محقق