برای آنچه که خواهی ظهور یعنی دل
کتاب تازه به دستم رسید خوشحالم
ورق زدم دو سه برگی زبور یعنی دل
دریغ هر چه که رفتی نبود مقصودت
کلاف لحظه به دورت شرور یعنی دل
هوای دل دو سه روزی نبود آیینه
زدست رفته به راهش غرور یعنی دل
هنوز هم به امیدت هنوز بی تابست
تمام لحظه تو خواهد صبور یعنی دل
رسید دوره به شادی ز شکر گفتن ها
گلاب هم به اذان شد سرور یعنی دل
نماز بی تو چه حاصل عزیز امشب را
صفای خانه به خانه حضور یعنی دل
بلند شو که دوباره بلند باید شد
ورای قله چو ابری جسور یعنی دل
بهروز جوانمرد