فتنه بالا گرفت و غوغا شد
مرگ بر فتنه های پوشالی
حرف ها حرف زور بود آن روز
مرگ بر دادهای توخالی
خون پاکان که ریخت روی زمین
مرگ بر دستهای آلوده
گفت من خوابم و نمی آیم
مرگ بر آن خیال آسوده
چقدر ساده گول خوردیم از
میرهایی که سبز پوشیدند
مدعی ها میانۀ میدان
دست بیگانه را نمی دیدند
ماه غم آمد و عزا اما
نانجیبان ترانه می خواندند
دست در دست شمر روز دهم
خیمه را ظالمانه سوزاندند
شعله فتنه بی حیا تر شد
تهِ بن بست...روز عاشورا
همه جا گفته ایم این را که
مرگ فتنه است روز عاشورا
بر دل دردمند این مردم
درد این داغ تازه بالا زد
دست مختارگونه مردم
سیلی محکمی به آنها زد
چشم ها دیده اید؟ این تازه
گوشه ای از خروش مردم ماست
ثبت باید نمود در تاریخ
9 دی انقلاب سوم ماست
9دی تازه قطرۀ اشکی است
از پسِ بغض های خفتۀ ما
9 دی حرف کوچکی بود از
آن همه جملۀ نگفتۀ ما
چند سالی گذشته از آن روز
حرف امروز مردم اما چیست؟
پای میز محاکمه خوب است
حصر اما مسیر خوبی نیست
حرف بخشش زدند بعضی ها
ما مگر گوش میکنیم؟ هرگز
اشک هایی که ریخت رهبرمان
را فراموش میکنیم؟ هرگز
هم قدم با تمام دشمن ها
راهشان راه ننگ ذلت بود
ما فراموش مان نخواهد شد
کمترین جرمشان خیانت بود
خدمتی کرد فتنه به دشمن
بهر این خدمتش رسید گرفت
ما فراموش مان نخواهد شد
دشمن ناامید، امید گرفت
فتنه گر دست هاش آلوده است
پاک اما نکرده دست، هنوز
ما فراموش مان نخواهد شد
دادگاه خدا که هست هنوز
حسین صیامی