دریایی مرده است
که به جای ماهی و مروارید
کارگرانی خسته از آن نفت بیرون میکشند
دریایی مرده است
بی داستان و بی ترانه و بی غروب و بی ساحل
جاشوها
قایق ها و ترانه های محلی را تعمیر می کنند
اسکله ای
در آب نشسته است
که از حرف فندک کوچکی گُر گرفته است
دریایی مرده و غمگین است
که در ساحلش
ماهیان دریای دیگری را می فروشند
سید رسول پیره