آیینه ای از شهامت مولایی
تو مُصحف نازل شده ای بی تردید
تفسیر محبتی و پُر معنایی
موسایی و نیل ظلم بشکسته زتو
در مسلخ عشق مست و بی پروایی
هنگام نمازو وقت قد قامت عشق
در عرش به زیر شاخه ی طوبایی
بدکاره به اخلاص توگر طاهرشد
عیسا نفسی و عروه الوثقایی
کی می شود از توگفت شهزاده ی نور
در بخشش و مهر بی گمان دریایی
ای شیر نشسته در غُل وبند، یقین
لبریز غروب سخت عاشورایی
آن جام پُر از زهر به زندان جفا
سوزاند تورا به غربت و تنهایی
باری ست به دوش رهروانت امروز
در ماتم تو که جنت الماوایی
مرتضی برخورداری