انداخته شیرینی تو شور به انگور
چندی است که باغت شده محصور به انگور
لب های ترک خورده ی من روی لب تو
چسبید همانگونه که زنبور به انگور
طی می کند این مرحله را یک شبه تا می
چشم تو بیفتد اگر از دور به انگور
این رنگ که از چشم تو سر رفته چه رنگی است؟
انگار که تابیده سحر نور به انگور
یک دانه هوس کرده ام ای باغ تو آباد
معتاد شدم جان تو بدجور به انگور
در حسرت یک خوشه دلم لک زده اما
رد می شوم از باغ تو انگور به انگور
عبدالحسین انصاری