زره فروخته شد تا تو را به دست آرد
کسی که فاطمه دارد دگر چه غم دارد؟
علی دلی است که در سینه بی قرار آمد
و آمده است که صد دل به دوست بسپارد
به یمن روشنی روزهای در پیش است
که در حوالی این خانه یاس میکارد
چقدر خانهتان بوی آسمان دارد
چقدر چشم که باید ستاره بشمارد
و فاطمه است همان همسری که میخواهد
بلور قلب علی را به سینه بگذارد
فرشتهای است که میخواهد از بهشت علی
انار دانه کند، سیب سرخ بردارد
به ارتفاع تو آیینه نیست در عالم
به جای شمع ...به آتش نگاه کن ...شاید
نگاه کن که نگاهش پر از ترانۀ درد
نگاه کن که لبش ذکر کربلا دارد
نگاه کن که از آن سوی پلکهای جهان
کسی به انتقام دل خسته تو میآید
هنوز هم که هنوز است غرق این فکرم
که وحی از در و دیوار خانه میبارد
اگرچه مادر ما بی مزار مانده ولی
در آستانه قلب علی، حرم دارد
حامد حجتی