رهِ شهری دگر در پیش گیریم»
من و تو دو برادرخواندهٔ عشق
در اینماتمسرا واماندهٔ عشق
بیا که دست با دستِغمِ خویش
کناری سوز و سازِ محرمِ خویش
به پابوسیِّ تنهایی برآییم
به دنبالِدلآسایی برآییم
سراغِ گورِ مجنونی بگیریم
کنارِ نعشِ فرهادی بمیریم
بیا ای دل که با هم یار باشیم
ز هم دلبر،به هم دلدار باشیم
من و تو با جدایی همطرازیم
بیا ای دل به همدیگر بسازیم
عبدالقهار عاصی