باید شبیه طفل برای تو گریه کرد
ابر بهار شد، به هوای تو گریه کرد
.
پیراهن سیاه به تن کرد و صبح و شام
در بین روضه ها و عزای تو گریه کرد
.
"باز این چه شورش است"...که با شعر محشتم
چشم کتیبه هات به پای تو گریه کرد
.
آقا چطور اشک نریزم در این محن
وقتی که در عزات خدای تو گریه کرد
.
آه از دمی که زینب کبری به سر زنان
بر زلف روی نیزه رهای تو گریه کرد
.
"ای در غم تو ارض و سما خون گریسته"
عالم برای رأس جدای تو گریه کرد
.
زخمی ترین شهید خدا چشم سنگ هم
بر پیکر بریده قفای تو گریه کرد
.
آقا چه کرده ای که نه من بلکه با غمت
مروان نشست و سخت برای تو گریه کرد
.
فرزاد نظافتی