ای همه جان و جهان غرق نوای تو حسین
وی همه کون و مکان وقف عزای تو حسین
آدمی نیست هر آن کس که ندارد غمِ تو
عالمی صف زده در زیر لوای تو حسین
هدفِ خلقت اگر معرفه المعشوق است
چیست این عشق بجز حب ولای تو حسین
کعبه انگار سیه پوش تو باشد آری
که عزادار غمت هست خدای تو حسین
خیمه ات بارگهِ اِنسیه ی حوری شد
که شده بال مَلک فرش عزای تو حسین
انس و جن و ملک و اهل سماوات و زمین
همه محتاج تو هستند و عطای حسین
از همان روز که از نیزه تو قرآن خواندی
مانده در گوشِ فلک سوز صدای تو حسین
آب مهریّه زهرا و تویی تشنه ی آب
پس بگریند همه دهر برای تو حسین
خیمه تا مقتلِ تو سعیِ صفا و مروه است
هَروَله می طلبد کوی صفای تو حسین
کربلا کعبه ی عشّاق و منا مسلخِ عشق
ای همه عالم و آدم بفدای تو حسین
وعده ی ما همه شش گوشه و بین الحرمین
بر سر و سینه زنان غرق ثنای تو حسین
محمود
ژولیده