(بی تو مهتاب شبی) کوچه ما آه کشید
روی دیواره ی دل عکس تو را ماه کشید
شانه بر شانه ی تو برد مراسمت غزل
کوچه تا آخر شب در غزلم آه کشید
کوچه چون سنگ صبور دل نا سور من است
ماه من ناز تورا در دل این چاه کشید
قصه ی مهر و وفا گفتم وگفتی که نگو
دست تقدیر مرا تا تو به اکراه کشید
دور از زخم خزان باد گل بانمکم
رفت و کبریت در انبار پرازکاه کشید
خاطرم بارورازعشق سترون شده است
بی سبب نیست تورا این همه دلخواه کشید
محمد علی ساکی